بازدید از پنجمین جشنواره ملی اسباب بازی؛ و چیزهای دیگر
با اینکه دوستان خوبم در واحد تامین و خرید دوزشاپ، گزارش نسبتا جامعی از بازدید خود در دومین روز برگزاری نمایشگاه ارائه داده بودند، اما در روز دهم دی ماه نود و هشت و در حالی که نمایشگاه روز چهارم خود را سپری میکرد به محل برگزاری این جشنواره رفتم. مکانی آشنا و قدیمی برای من در خیابان حجاب که از کودکی به آنجا رفت و آمد داشتهام.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۴۴ و به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی فعالیت خود را آغاز کرد. کانون بزرگترین گنجینهی کتابهای کودک و نوجوان را در اختیار داشت و همینطور در ساخت آثار ویدئویی برای کودکان و نوجوانان و کارهای فرهنگی دیگر فعال بود. کانون پس از انقلاب و تا کنون به عنوان یک شرکت دولتی زیر مجموعهی وزارت آموزش و پرورش ادامه فعالیت میدهد و حوزههای جدیدی برای ایفای نقش در زمینهی سرگرمی و اسباب بازی دارد. در سالهای میانی دههی هفتاد، به عنوان مرکز عرضهی سرگرمیهای خلاقانه، محصولاتی مثل «بازی با نِی» را عرضه میکرد. به طوریکه، کانون به عنوان یک برندِ تولید و عرضه کنندهی بازی و سرگرمی نیز شناخته میشد. ایفای نقش فرهنگی کانون در آن سالها که خبری از مدارس غیر دولتی با بودجههای کلان مالی نبود، بسیار مهم و موثر جلوه میکرد. تئاترهای عروسکی، چاپ کتاب، تولید و عرضهی اسباب بازی و برگزاری کلاسهای تابستانی کارهایی بود که کانون برای بچهها انجام میداد و همچنان ماهیت غیرانتفاعی داشت.
جشنواره ملی اسباب بازی، امسال پنجمین دورهی خود را تجربه میکند. جشنوارهای که برگزار کنندهی آن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. گرچه که استفاده از عنوان نمایشگاه، برای این رویداد چندان درست به نظر نمیرسد و خود برگزار کننده نیز از عنوان جشنواره برای آن استفاده کرده است. اما بیشتر شرکت کنندگان و همینطور بازدیدکنندگان از عنوان نمایشگاه برای این رویداد استفاده میکنند. رویداد حاضر، چند سالی است که توسط کانون برگزار میشود و محلی است برای نمایش محصولات ایرانی.
در حاشیهی این جشنواره البته کارهای فرهنگی و ترویجی دیگر و مرسوم، نظیر برگزاری کارگاههای آموزشی، تقدیر و تشکر و نیز برگزاری جلسات هم اندیشی نیز صورت میگیرد. در نهایت اگر تصمیم به خرید محصولات داشته باشید، میتوانید به فروشگاه دائمی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در همان محل رویداد سر بزنید و اقدام به خرید محصولات کانون و یا محصولات عرضه شده در جشنواره کنید.
با پر رنگتر شدن تولید بوردگیم در ایران و نیز انتشار کپی بازیهای خارجی، تقریبا از سال گذشته بود که فعالان این حوزه برای نمایش تولیدات خود، در این جشنواره حاضر شدند. و همین موضوع باعث شد تا رنگ و بوی این جشنواره از یک فستیوال کاملا کودکانه کمی فاصله بگیرد.
تولید اسباب بازی در ایران تا پیش از حضور فعالان انتشار بازی، بیشتر به تولید اسباب بازیهای پلاستیکی و بازیهای ساده برای کودکان محدود میشد. به گونهای که هنوز هم برای بسیاری از مردم، اینکه بازی و سرگرمی فقط برای بچهها نیست و نگاه نو به این حوزه کمی ناآشنا است. از این رو شاید حضور فعالان بازی و سرگرمی بزرگسالان در جشنوارهای که تا همین سه سال پیش رنگ و بوی کاملا کودکانه داشت، میتواند نقطهی آغازی باشد بر فعالیتهای تولید کنندگان بوردگیمها و بازیهای جدید.
چند ماه پیش و کمی پس از نمایشگاه اشپیل اسن در آلمان مقالهای با عنوان
بازار بازیهای رومیزی در ایران نوشتم. در این مقاله سیر تحولی تولید بازی در ایران را بهویژه در سالهای اخیر بررسی کردهام و نیز برخی نقطه نظرات شخصی، دربارهی اشتباهات تجاری تولید کنندگان و طراحان بازی ذکر کرده ام. اگر دوست داشتید تا با حال و هوای ذهنی من آشنا شوید شاید بد نباشد تا آن مقاله را هم بخوانید.
امسال و با توجه به افزایش حضور تولید کنندگان و فعالان بوردگیم ایرانی، نماد رسمی جشنواره هم کمی حس و حال بوردگیمی داشت. نماد رسمی جشنوارهی امسال از طرحی یادآور یک میپل (آدمک بازی) و یک قطعهی پازل بود. شاید بد نباشد تا برگزار کنندگان به مرور سعی در برگزاری یک نمایشگاه تخصصی بوردگیم با کمک بخش خصوصی و فعالان دیگر این حوزه کنند. چرا که این جشنواره و حضور کودکان و نوجوانان بخشی جدا ناپذیر از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است و از طرف دیگر مخاطب بسیاری از بوردگیمها و بازیهای تولیدی جدید، بزرگسالان هستند که جمع این گروههای سنی در یک فضا و مکان شاید مانع از بروز ظرفیتهای ویژهی هر دو گروه شود.
علاوه بر این محدود بودن فضای برگزاری جشنواره و بخش نمایشگاهی آن نسبت به تعدد شرکت کنندگان، باعث اختصاص فضای کمتر به غرفهها و چیدمان متراکم آنها شده بود. در برخی مقاطع زمانی، به خصوص زمانی که مخاطبان عمدتا کودک و نوجوان به محل جشنواره میآمدند، ازدحام جمعیت در فضاهای فروشگاهی و نمایشگاهی عملا باعث بی نظمی شدید میشد. حتی بخش فروشگاهی نمایشگاه، که در واقع همان فروشگاه مرکزی کانون در خیابان حجاب است برای ساعاتی تعطیل و خدمات رسانی را متوقف میکرد. گرچه که این ازدحام جمعیت در یک فضای بسیار محدود از سوی برخی دوستان و همکاران من نشان دهندهی استقبال بینظیر مخاطبین از این نمایشگاه برداشت شد، اما نباید فراموش کنیم فضای در نظر گرفته شده حتی برای یک جشنواره در سطح استان تهران هم کوچک بود، چه رسد به یک جشنواره ملی برای یک کشور با ۸۰ میلیون جمعیت که از قضا تنها رخداد مربوط اسباب بازی در آن کشور هم هست.
به هر روی باید اذعان کنم، امکانات سخت افزاری و تدارکات کانون، برای برگزاری این نمایشگاه نسبت به دورههای قبل پیشرفت چشمگیری داشته است. کیفیت ساخت غرفهها و برنامه ریزی رویدادهای داخلی در حاشیه این جشنواره سال به سال بهتر شده و به نظر من امسال یکی از بهترین تجربههای برگزاری را داشته است. به خوبی میتوانم درک کنم، مسئولان برگزاری جشنواره با توجه به محدودیتهای مالی و لجستیکی که قطعا با آن مواجه بودهاند زحمات زیادی کشیدند تا شرکت کنندگان و بازدید کنندگان این جشنواره تجربهی دلچسبی از حضور را با خود به خانه ببرند.
آنچه از جشنوارهی امسال به نظرم آمد این است که حضور کمّی تولید کنندگان بوردگیم افزایش یافته است. اما بیشتر این افزایش مربوط به کپی بازیهای خارجی است و حتی بسیاری از غرفهها و تولید کنندگان از حیث محصولات تولیدی، دقیقا با همان وضعیت سال قبل در نمایشگاه حاضر شده بودند. البته نمیتوانیم اثر وضعیت فاجعه بار اقتصاد کشور را بر این روند نادیده بگیریم. زمانی که وضعیت اقصادی در شرایطی است که اقشار مختلف مردم برای گذران زندگی سفره خوراک خود را کوچکتر کرده اند، نمیتوان انتظار داشت محصولات فرهنگی و سرگرمی در سبد خرید عموم خانوادههای ایرانی وجود داشته باشد. در نتیجه خیلی دور از ذهن نیست که رشد توسعه و پیشرفت در این شرایط به دلیل عدم گردش مناسب مالی متوقف شود.
خلاقیت، کلیدواژهی گم شده در عمدهی محصولات نمایش داده شده در این جشنواره بود. به جز چند تولید کننده، بیشتر آنچه در جشنواره نمایش داده شد، یا کپی محصولات خارجی است و یا محصولی با ایدهی اصلی بسیار قدیمی که از نظر جذابیت نمیتواند در بازار نقش موثری ایفا کند. البته کاملا طبیعی و قابل درک است که این صنعت و تجارت در کشور ما بسیار نوپا و جدید محسوب میشود. به همین دلیل بسیاری از کاستیها و کمبودهای فعلی به مرور زمان حل خواهد شد. سرعت پیشرفت هم کاملا وابسته به نحوهی عملکرد خودمان است، ما میتوانیم تولید کپی بازیهای خارجی را افزایش دهیم و در صنعت کپی پیشرفت کنیم و یا به جای اینکه در یک بازهی زمانی ۶ ماهه، چندین بازی کپی خارجی تولید کنیم، مثلا هر ۶ ماه یک بار یک بازی ایرانی با کیفیت بالا، تولید و عرضه کنیم.
ما در دوزشاپ معتقدیم هر محصول ایرانی یا خارجی، برای عرضه به مشتریان دوزشاپ باید از فیلترهای مشخصی عبور کند. هر محصولی نباید و نمیتواند با هدف افزایش عناوین سبد کالایی، در معرض دید مخاطب قرار گیرد. اینکه این محصول ایرانی باشد یا خارجی هم تفاوتی در این روند ندارد. به عبارت دیگر و به کلام سادهتر برخی از محصولات تولید شده در حوزهی بازی و سرگرمی، حتی ارزش قرار گرفتن در قفسهی یک فروشگاه را ندارند. به نظر من تولید بازیهایی همچون اسپلندور، ریسک، شتر سواری(Camel up)، فتوسنتز و بزرگراه(Tokyo Highway) که تماما از روی نمونههای خارجی کپی شدهاند نمونههای موفقی در عرضه نیستند. گرچه به خوبی میدانم که تولید کنندگان این بازیها چه زحمت زیادی برای تولید این عناوین کشیدهاند. و علاوه بر آن اطمینان دارم هدف آنها از تولید چنین بازیهایی ایجاد امکان تجربهی بازیهای پرطرفدار خارجی، با کمترین هزینه برای خانوادههای ایرانی است. شاید برای همین هم هست که با حداقل سود ممکن از تولید، ولی با اشتیاق فراوان از برتریهای کیفی تولیدات خود سخن میگویند. شاید بتوان از بازی پرطرفدار
استوژیت، که برگردانی بسیار موفق از بازی
Dixit است، به عنوان یک کالای فرهنگی موفق در حوزهی سرگرمی خانوادهها نام برد اما چنین موفقیتهایی متاسفانه بسیار سخت به دست میآیند و متغیرهای فراوانی دارند.
جشنوارهی ملی اسباب بازی ۹۸ برای من، بیشتر از آنکه محلی باشد برای دیدن آخرین نوآوریهای صنعت بازی و سرگرمی، جایی بود برای تازه کردن دیدار با دوستان و همکارانی که در نمایشگاه با عناوین مختلف حضور دارند. نمیتوان افزایش عرضهی بازیها در این جشنواره را کتمان کرد. اما در عین حال این افزایش عرضه را نیز نباید نشان دهندهی موفقیت این صنعت در یک سال گذشته دانست.
امیدوارم ساده انگاری و سهل پسندی برخی از فعالان حوزهی بازی و سرگرمی در ایران، به نابودی این صنعت قابل رشد در کشور منجر نشود. چرا که مسیری که هم اکنون این تجارت در ایران میپیماید، بی شباهت با مسیری که خودروسازی ما در چهل سال گذشته طی کرده، نیست. باید توجه داشته باشیم پیش از اقدام به عرضه یا تولید هر محصولی ابتدا لازم است جامعهی هدف آن محصول را بررسی کنیم و ملزومات فرهنگی جامعهی مورد نظر، حس و حال زمان عرضه و نیز معیارهای اقتصادی برای عرضهی آن محصول را بر اساس جامعهی هدف بسنجیم. لزوم وجود تطابق فرهنگی هر محصولی با جامعهی هدف را شاید بتوان ساده ترین ویژگی دانست که باید آن را بررسی کرد. این در حالی است که با مطالعهی بیشتر بازار هدف، قطعا موارد دیگری را نیز برای بررسی خواهیم یافت.
سخن آخر اینکه برگزاری چنین جشنوارهای قطعا و حتما در معرفی بهتر تولید کنندگان ایرانی موثر است. علاوه بر این، برگزاری این نمایشگاه در مجموع بسیار با کیفیت و خوب مدیریت شد و این نوید را میدهد که در سالهای آینده شاهد پیشرفت بیشتری در مسیر برگزاری چنین رویدادهایی باشیم. در پایان تاکید میکنم، آنچه در بالا خواندید تنها نظرات شخصی من، حسین حلیساز، به عنوان یک علاقهمند و فروشندهی بازی و سرگرمی در ایران بود. پس کاملا طبیعی است که شما خوانندگان عزیز، با تمام یا بخشی از این نوشته مخالف باشید یا نظراتی کاملا متفاوت با من را ابراز کنید. همچنین مایلم اعلام کنم، نظرات شما در سایت دوزشاپ خوانده، بررسی و منتشر میشود.همچنین از همهی نظراتی که به تعمیق و گسترش بحثها کمک میکند استقبال میشود.
حسین حلیساز-دیماه ۹۸
(ا.ح)